موفقیت و شادکامی
موفقیت و شادکامی

خلاصه ی کتاب : " ماندن در وضعیت آخر " : قسمت دوم

     

 

 

 

هفت مرحله «ردیابی»

برای این كار لازم است كه با احساس های واقعی خودمان سر و كار داشته باشیم و در عین حال احساس های بد را نیز ردیابی می كنیم، زیرا این دسته از احساس ها برای ما مسأله ساز است.

 

مرحله اول: ناراحتم

این اعتراف در آغاز كار لازم است. به بیشتر ما از ابتدا یاد داده اند كه منكر احساس هایمان بشویم. شرایط فرهنگی نیز در توانایی ما برای اعتراف به احساس ها تأثیر دارد. احساس ها به هر حال بیرون ریخته می شود چه با كلمات، چه با هیأت زبان، و چه به درون بدن ما. واقعیت مهمترین ابزار درمانی ماست. احساس ها واقعیتی است مقدماتی، دانش مستقیم ماست از زندگی درونی خودمان،  اعتراف به احساس ها اولین گام برای تغییر است.

مرحله دوم: كدام قسمت از من جریحه دار می شود؟

مرحله سوم: بهترین كلمه برای توصیف ناراحتی ما چیست؟

مرحله چهارم: این اواخر چه اتفاقی افتاد كه موجد این احساس بود؟

مرحله پنجم: «والد» شما چه می گوید و «كودك» شما چه پاسخ می دهد؟

كمال گرایی كمر هر گونه كوشش را می شكند: «اگر نمی توانی درست انجامش بدی، اصلاً انجامش نده».

مرحله ششم: حالا چه كارهایی می توانیم بكنیم كه متفاوت باشد؟

«ردیابی» می تواند در ساختن بینشی گسترش یابنده نسبت به نقاط قوت و ضعف خودمان به ما كمك كند و جنبه تسلط بر خویش را افزایش دهد.

مرحله هفتم: دفعه بعد چه كاری می توانم بكنم كه متفاوت باشد؟

وقتی اجازه دادیم زخم كهنه خاطره های گذشته سر باز كند، بهتر می توانیم از آسیب
پذیری های مان آگاه شویم.

می توانیم امكانات مختلفی در زمان حال داشته باشیم. این كه هیچ كس اهمیت نمی دهد یا نمی فهمد دروغ است. همه این طور نیستند. بعضی ها نمی فهمند و بعضی ها می فهمند. ما می توانیم كسانی را كه می خواهیم احساس های­مان را با آنها در میان بگذاریم انتخاب كنیم. می توانیم پاسخ ها را از راه مشاهده اعمال دیگران و گوش كردن به حرف های آنها پیش بینی كنیم. می توانیم از ظرفیت آنها برای دوستی و تفاهم آگاه شویم و در آینده برای كسب آرامش با كسانی معاشرت كنیم كه از ظرفیت لازم برای دوستی و تفاهم بر خوردارند. كافی است بسادگی «بالغ» خود را در جهت فهمیدن و پیش بینی به كار اندازیم و بدین ترتیب از «كودك» خود در مقابل ناراحتی های بعدی حمایت كنیم.

«ردیابی» ما را قادر می سازد كه نقاط ضعف خود را بشناسیم ،موقعیت هایی را كه در آن، این نقاط ضعف ما را در معرض ناراحتی بیشتری قرار می دهند پیش بینی نماییم. ما نمی توانیم نوارهای قدیمی را پاك كنیم ولی می توانیم از موقعیت هایی كه در آن، این نوارها می توانند در زمان حال بر ما چیره شوند، آگاه باشیم. این كار اساساً احتیاج به تصمیم و عمل دارد و نهایتاً عمل است كه نوش داروی احساس های دردناك است. بنابراین، احساس «خوب» داشتن نتیجه فهمیدن و عمل كردن است. این یكی از وظایف عمده «بالغ» در انجام آن چیزهایی است كه برای احساس «خوب» داشتن باید انجام داد.

فصل پنجم: به سر در گمی خود خاتمه دهید

اگر به اندازه كافی صبر كنیم، قسمت هایی از حالت سر در گمی ما نیز خود بخود رفع می شود، ولی اگر مكانیسمی داشته باشیم كه این كار را سریعتر انجام بدهد، البته در وضعیت بسیار بهتری قرار می گیریم. نخستین گام لازم برای تفكیك، تشخیص سر در گمی موجود در «بیرون از ما» یعنی در دنیای خارج از سر در گمی «درون ما» است و این نه فقط شامل پیام های متناقض «والد» می شود، بلكه خواسته های «كودك» و همچنین جمع بندی های «بالغ» از واقعیت و حقایق را نیز در بر می گیرد. ولی ما باید و می توانیم با هر دو مقابله كنیم.

سر در گمی در دنیای درون

بعضی از مردم آنچنان سر در گم هستند كه قدرت استفاده از «بالغ» خود را به كلی از دست داده اند، فكرشان كار نمی كند و احتیاج به درمان دارند. بعضی دیگر فكر می كنند و از «بالغ» شان استفاده می كنند  و خودشان می توانند با یادگیری روش های «جداسازی» مشكلات را از پیش پا بردارند.

ما برای آنكه بتوانیم سر در گمی دنیای بیرون از خود را از سر در گمی درونی خود جدا سازیم، به یك «بالغ» سالم و كار آمد نیاز داریم. نقص فلج كننده «بالغ» ممكن است ناشی از زخم­های روانی مكرر در سنین كودكی باشد.

 

گوناگونی سر در گمی

بخش بزرگی از سر در گمی ما ناشی از زیادی بار، و قسمت اعظم بار زیاد ما ناشی از سر در گمی است.

روش­های مؤثر و غیر مؤثر برای مقابله با سر در گمی :

روش­های مؤثر

1- فكر كنید.

2- حرف بزنید.

3- بخواهید موضوع روشن شود.

4- بنویسید.

5- برای اطلاعات بیشتر پیش متخصص بروید.

6- تمرین كنید كه دقیق باشید.

7- تصیم های بزرگ بگیرید تا به بسیاری از تصمیم های كوچك روزانه و تكراری نیاز نداشته باشید.

8- عدم قطعیت را بپذیرید.

 

این كتاب شما را تشویق می كند كه توانایی های خود را برای تصمیم گیری به كار بیندازید و در فراز و نشیب زندگی، دست در دست دیگر دلیران در جستجویی مبتنی بر همكاری و محبت، در پی یافتن معنی  و مفهوم شادی آفرین زندگی به پیش بروید.

انجام این كار به معنی كاملاً انسان بودن است، یعنی همان چیزی كه ما به خاطرش خلق شدیم.

 

فصل ششم: حمایت «بالغ» در مقابل حمایت «والد»

تمایل ما باز گشت به شكل های اولیه حمایت است كه آموخته ایم، یعنی حمایت «والد» كه گرچه در مورد هر یك از ما ویژگی خاص خود را دارد ولی می توان آن را به اشكال زیر تعمیم داد:

حمایت «والد»: كناره گیری ارعاب - روشنفكر نمایی - مناسك  

حمایت «بالغ»: چشم در چشم دوختن - ناصیه خوانی (باطن بینی) - پیش بینی اختیار - قرار دادها

فصل هفتم: مسدود كننده های «والد»

بعضی روزها از روزهای دیگر بدتر است. كار «بالغ كه مقابله با احساس های بد است به خوبی پیش نمی رود و ناگهان انبوهی از احساس های بد بر ما غلبه می كند. عاجز می شویم. مأیوس می شویم. احساس پوچی می كنیم. اگر خودمان را تنبیه كنیم، «بالغ» كاملاً از كار می افتد و ما دیگر حتی نه می توانیم به «ردیابی» فكر كنیم و نه به رفتار متقابل و حمایت «بالغ» قدرت پیش بینی و درون بینی و درك ماوقع را نیز از دست می دهیم.

1)      فرم تن را تغییر بدهید.

2)     در اینجا و اكنون باشید.

3)    فكر بدترش را بكنید.

4)    تقلای جسمانی.

5)    مفرّی برای خود داشته باشید.

6)     كمی موسیقی خوب گوش كنید.

7)    فكر تان را به چیز دیگری معطوف كنید.

8)    با یكی حرف بزنید.

9)     دیگران را در نظر داشته باشید.

10)   جلو آئینه برای خودتان شكلك در بیاورید.

11)   یك چرت بخوابید.

12)  دعا بخوانید.

 

فصل هشتم: نوازش

نوازش یعنی وارد شدن به آگاهی فرد دیگر. نوازش چیزی است كه «كودك» ما احساس می كند. بیشتر نوازش ها به انسان احساس خوبی می دهند. انرژی می بخشند. نوازش ما را زنده نگه می دارد. ابراهام مزلو نوازش را محرك ارجع می نامد و آن را در سلسله مراتب نیازهای انسان هم ردیف غذا و آب می داند.

نیاز افراد به نوازش متفاوت است. شدت عطش و نیاز ما به نوازش ظاهراً بستگی دارد به میزان نوازشی كه در كودكی دیده ایم. تا زمانی كه در محدودة منطقه تسلّی خود بمانیم. اوضاع نسبتاً خوب پیش می رود. وقتی میزان دریافت نوازش به پایین تر از حد محدودة منطقه تسلی تنزل می كند، افسردگی عارض می شود.

مردم گذشته : یكی از منابع نوازش یادآوری و تكرار نوازش های گذشته است.

مردم امروز: ما هر روز به نوازش تازه ای نیاز داریم.

دادن نوازش: نوازش یك شخص یعنی برآوردن خواسته او. نوازش، در اساسی ترین شكل خود یعنی وارد شدن به دنیای آگاهی شخص.

«عالی ترین هدیه ای كه یك فرد می تواند به فردی دیگر ارزانی دارد، حضور بی ادعای خود اوست». (پروفسور ادسون كالدول)

بهترین تأییدی كه می توانیم به دیگران بدهیم، اولاً آگاهی از حضور آنهاست، و سپس دادن پاسخی بر اساس آنچه می گویند و می كنند.

 

اشكال نوازش

با فرض داشتن آگاهی و تمایل صادقانه به زندگی با دیگران در جامعه، باید دید كه، چه شكلهایی از نوازش را می توان به كار گرفت؟

1-      چشم در چشم دوختن.

2-     گوش بدهید.

یكی از روشهای نوازش افراد معلول پرس و جو از علت معلول شدن آنهاست، نه نادیده گرفتن آن. سپس، در صورت لزوم می توانیم بپرسیم كه آیا كاری از دست ما برای آنها ساخته است یا نه؟

3-    سوال كنید.

4-    از اسم افراد استفاده كنید.

5-    تو داری نكنید.

6-     مردم دار باشید.

7-    دفترچه آدرس ها، چند كارت پستال و یك خود نویس یا خود كار با خودتان داشته باشید.

8-    برنامه ریزی كنید.

9-     اجازه ندهید شما را نا دیده بگیرند.

10-   خودتان را نگیرید.

11-   برکت  نتیجه حركت است.

12-  سنگ بزرگ بر ندارید.

 

فصل نهم : چه می خواهید؟

 

فصل دهم: برای تغییر كردن، چه چیزهایی لازم است؟

فقط می توانیم خودمان را تغییر بدهیم.

خواستن اولین قدم است

تغییر مستلزم  انرژی  است . مردم نیرو دهنده هستند.

هالبروك جكسون: شادی شكلی است از شهامت.

فصل یازدهم: نگه داشتن مردم

فصل دوازدهم: «پس راندن والد»

فصل سیزدهم: اختیار دار وقت خود باشید.

ماندن در وضعیت خوب یعنی اختیار زندگی خود را در دست داشتن و اختیار زندگی را در دست داشتن یعنی اختیار دار وقت خود بودن.

فصل چهاردهم: ساختن بچه ها

در این فصل نکات ارزنده ای راجع به این که « والد خوب یعنی چه ؟» می خوانیم.

فصل پانزدهم : دانستن و جرأت كردن

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در تاريخ جمعه 30 دی 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |
.: Weblog Themes By LoxBlog :.